روزی عیسی از شدت سرما و باران به خانه ای پناه برد. اما در آنجا زنی را دید و بیرون رفت. به غاری پناه برد، امّا آنجا هم با شیری گرسنه مواجه شد. هنگامی که از غار بیرون آمد، فرمود؛ بار الها هرکس مأوایی دارد جُز پیامبرت! خداوند بر او وحی فرستاد؛
ای روح خدا خانه تو در جوار رحمت من است. و روز قیامت صد حوریه بهشتی را به ازدواجت در می آورم و در مراسم عروسیت چهارصد سال شادی خواهند کرد و منادی عرش فریاد می زند، کجایند زهد پیشگان عالم که مراسم عروسی زاهدی، به نام عیسی بن مریم را ببینند.(2)